فرقان یکی دیگر از نامهای قرآن"فرقان"است که در چندین آیه از قرآن کریم این اسم آمده است پیش از آنکه به بحثهای ادبی و لغوی درباره واژهء فرقان بپردازیم،دو نکته را خاطرنشان میکنیم: 1-فرقان اسم خاص قرآن نیست و به کتب آسمانی دیگر نیز اطلاق میشود بطوریکه در خود قرآن به کتاب آسمانی موسی فرقان اطلاق شده است.
و لقد آتینا موسی و هارون الفرقان
(سوره انبیاء آیه 48)همانا به موسی و هارون فرقان را دادیم.
2-بعضی از روایات ائمه معصومین علیهم السلام استفاده میشود که فرقان به همهء قرآن اطلاق نمیشود بلکه به محکمات آن اختصاص دارد.
امام صادق(ع)فرمود:
القرآن جملهء الکتاب و الفرقان المحکم الواجب العمل به13قرآن همه کتاب است و فرقان محکماتی است که عمل به آن واجب است.
واژهء"فرقان"بدون شک از ماده(فرق)مشتق شده که به معنی جدا کردن و فاصله انداختن میان دو چیز است و قرآن از آن نظر فرقان نامیده میشود که میان حق و باطل و درست و نادرست فرق میگذارد و تمییز میدهد.در اینجا نیز مصدر به معنی فاعل آمده است.
بعضی از نویسندگان معاصر درباره واژه"فرقان"نیز(مانند واژه قرآن) احتمال دادهاند که ماخوذ از ریشه آرامی و یا سریانی بوده باشد14اما همانگونه که پیش از این گفتیم چنین امری دلیل میخواهد و مجرد تشابه کافی نیست. گستردگی اشتقاقات این ماده در زبان عربی،اصل عربی بودن آن را تایید میکند15 صدر المتالهین شیرازی در مورد قرآن و فرقان و فرق میان این دو و مرتبهء وجودی هرکدام از آنها بیانی دارد که خلاصه آنچنین است: قرآن در لغت به معنی جمع کردن و فرقان به معنی جدا کردن است قرآن اشاره به علم اجمالی است که به عقل بسیط معروف است که عبارت است از علم به همه موجودات به نحو بسیط و اجمالی،و فرقان اشاره است به علم نفسانی که در نفوس فاضله تکثر پیدا کرده است و نفس گرامی پیامبر اسلام در یک مقام عقل بسیط قرآنی است که با همه معقولات متحد است و در یک مقام لوح نفسانی است که در آن تفاصیل همه علوم و صور حقایق قرار گرفته است و این مصحفی که هم اکنون در دست ماست از جهتی قرآن و از جهتی فرقان است16 شاید بتوان گفت که حقایق آیات الهی در مقام جمع الجمعی قرآن و در مقام شهود و عینیت فرقان است و یا بگوئیم در نسبت به حق تعالی قرآن در نسبت به بندگان فرقان و یا بگوئیم در مقام اعتقاد قرآن و در مقام عمل فرقان است..
تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا
(سوره الفرقان آیه 1)
مبارک است کسی که فرقان را بر بندهء خود نازل کرد تا به همه جهانیان نذیر و بیمدهنده باشد.
یکی دیگر از نامهائی که در قرآن برای قرآن ذکر شده"صحف"میباشد که بعدها به صورت مصحف رواج یافت.البته در قرآن کریم به همه کتابهای آسمانی"صحف"اطلاق شده مانند صحف ابراهیم و موسی این واژه در هشت مورد در قرآن آمده است.روشنترین محلی که صحف در خصوص قرآن استعمال شده این آیه است:
رسول من الله یتلوا صحفا مطهره
(سوره بینه آیه 2)پیامبری از خدا که صحف پاک را تلاوت میکند.
"صحف"جمع صحیفه و آن به معنای قطعهای پوست و یا قرطاس(کاغذ) است که بر روی آن نوشته شود17
مصحف به مجموعه صحیفههای نوشته شده اطلاق میشود و لذا پس از رحلت رسول اکرم(ص)یه نسخههائی از قرآنکه مربوط به شخص خاصی میشد گفته میشد مانند
مصحف ابن مسعود و مصحف عثمان و مصحف معاذ.بنابراین مصحف وجود کتبی قرآن است و لذا روایاتی در فضیلت خواندن قرآن از روی مصحف وارد شده و اینکه نور چشم را زیاد میکند1
بنظر میرسد که مصحف به مجموعه اوراقی گفته میشود که در آن متون مذهبی و مقدسی نوشته شده باشد اگرچه کتاب آسمانی پیامبران هم نباشد و لذا میبینیم که به کتاب حضرت فاطمه دختر گرامی پیامبر،مصحف فاطمه گفته میشود کتابی که در آن علوم اولین و آخرین آمده و در اختیار ائمه معصومین(ع)بوده و بدون شک منظور از آن قرآن نیست.19
این نام نیز در قرآن به قرآن اطلاق شده است.با ملاحظه بعضی از آیاتی که در آنها ذکر به معنای قرآن آمده چنین استنباط میشود که ذکر به معنی رابطه پیامبر با خداست و منظور ثبت شدن حقایق غیبی در خاطره و ذهن پیامبر است حقایقی که از طریق وحی الهی دریافت میکند همانگونه وجود لفظی این حقایق کلام و وجود کتبی آنها کتاب است،وجود ذهنی و عقلی آنها هم ذکر است با این تفاوت که کلام و کتاب هر دو کار خداست و لذا کلام الله و کتاب الله گفته میشود ولی ذکر کار پیامبر است و بهمین جهت به قرآن ذکر الله گفته نمیشود. البته این برداشتی که ما از ذکر کردیم منافات و مغایرتی با این ندارد که بگوئیم ذکر بودن قرآن به معنای یادآوری تذکر احکام و معارف الهی به مردم است و یا بگوییم قرآن از آنجهت ذکر است که علو و شرف دارد.همچنانکه در لغت به این معانی آمده است.20 از جمله مواردی که از قرآن به عنوان ذکر یاد شده است آیات زیر میباشد:
انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون
(سوره الحجر آیه 9)ما ذکر(قرآن) را نازل کردیم و ما نیز نگهبان آن هستیم.
و هذا ذکر مبارک انزلناه
(سوره الانبیاء آیه 50)و این ذکر مبارکی است که نازل کردیم.در قرآن کریم حدود بیست بار واژه ذکر به معنی قرآن آمده است.
شاید بتوان گفت در قرآن کریم پس از واژه"قرآن"بیشتر از هر واژهای کلمه"کتاب"در مورد قرآن به کار رفته است.این کلمه گاهی به صورت مفرد و گاهی با اضافه و به صورت کتاب الله و گاهی همراه با صفاتی مانند مبین و حکیم و منیر و مسطور و متشابه و غیر اینها ذکر شده است.
دانشمندان علم لغت واژه کتاب را به معنای جمع کردن بر چیزی دانستهاند21و علت اینکه به نوشتار کتاب گفته میشود این است که حروف و کلمات با یکدیگر ضمیمه میشوند.و البته میدانیم که کتاب به معنای مکتوب است.اطلاق کتاب بر قرآن نیز از آن نظر است که قرآن کلمات و حروف را در سطرها جمع کرده و یا سورهها و آیهها را جمع کرده است.
در قرآن کریم به همه کتابهای آسمانی که بر پیامبران نازل شده کلمهء کتاب اطلاق گردیده است ولی بیشتر در مورد قرآن به کار رفته که از برای نمونه به دو آیه اشاره میکنیم:
الحمد لله الذی انزل علی عبده الکتاب و لم یجعل له عوجا
(سوره کهف آیه 1)سپاس خداوندی را که بر بنده خود کتاب را نازل کرد و در آن کجی قرار نداد.
و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی و هدی و رحمه
(سوره نحل آیه 64) و بر تو نازل کردیم کتاب را که بیانکننده همه چیز و مایه هدایت و رحمت است در عرف دانشمندان اسلامی و فقهاء و اصولیین و متکلمین منظور از کتاب همان قرآن است و اصطلاح کتاب و سنت ناظر به همین است.و گاهی هم کتاب الله گفته میشود همانطور که این تعبیر در حدیث معروف ثقلین آمده است.
آیا کتاب خدا با کلام خدا تفاوت دارد؟مرحوم صدر المتالهین میگوید: فرق میان کلام خدا و کتاب خدا مانند فرق میان بسیط و مرکب است و گفته شده است که کلام از عالم امر و کتاب از عالم خلق است و کلام وقتی تشخص یافت کتاب میشود22
طبق این نظر کلام اصل و ریشه کتاب است و طبعا از حیث رتبه مقدم بر آن میشود اما ما تصور میکنیم که عکس این مطلب درست است.
و ریشه و اساس و مادر کلام خدا کتاب خداست زیرا که این کتابی که بر جان و دل پیامبر نازل شده و هم اکنون در اختیار ماست صورتی است از حقیقت والائی که نزد خداست و از آن حقیقت به لوح محفوظ و کتاب مکنون و کتاب مبین ورقّ منشور و ام الکتاب تعبیر میشود.جایگاه علوم و دفتر علم ازلی خداوند.رمز اصلی و کلید فهم اینکه چگونه قرآن بیانکنندهء همه چیز(تبیان کل شی)است نیز در همین است این مطلب را بطور مشروح در آینده بحث خواهیم کرد.
حال میگوئیم وقتی کتاب تشخص پیدا میکند و تنزل مییابد،به صورت کلام به گوش رسول میرسد و کتاب خدا کلام خدا میشود مگر اینکه کتاب را به معنای کاغذ و مرکبی بگیریم که کلمات خدا در آن و با آن نوشته شده است.
(13)اصول کافی ج 2 ص 630
(14)صبحی صالح مباحث فی علوم القرآن ص 20
(15)رجوع کنید به زمخشری اساس البلاغه ص 472 و اگر اشتقاق اکبر ابن درید را بپذیریم و"فلق"را هم از ریشه"فرق"بدانیم اشتقاقات بیشتری خواهیم داشت.
(16)ملا صدرا اسرار الایات ص 13
(17)فیومی المصباح المنیر ص 403-زمخشری اساس البلاغه ص 349
(18)اصول کافی ج 2 ص 613
(19)رجوع شود به علامه مجلسی مراة العقول ج 3 ص 55 شرح روایات مربوط به مصحف فاطمه
(20)فیومی.المصباح المنیر ص 253
(21)ابن فارس مقائیس اللغه ج 5 ص 158
(22)ملا صدرا اسرار الایات ص 16